پشت می کنم به همه دنیا
و با خیالت ،
رویا می بافم .
پرنده می شوی ..
پر می زنی پیرامون دلواپسی های من ..
آرام می گیرم و فقط دوستت می دارم !
(( پروانه سراوانی ))
::: دل نگاری :::
با دوست داشتن .. با دنیا دنیا دوست داشتن تقدیم به ماه ترین شاعر بانوی عشق و عشق و عشق و جانِ جان ِ دلم
با همراهی پر از مهرِ راحله جاانم
با همراهی عزیزترین یادگاری جان و دلم
لبخند می زنی ،
ماسک لایه بردار پیشنهاد می دهی
ترازوی خانگی ام را چک می کنی
آغوش می گشایی و
مرا لای استخوان های مهربان شده ات خرد می کنی ..،
نمی دانی
مدت های مدیدی ست که
سوگوار خودم هستم ..
در من زنی مرده ..!
((پروانه سراوانی ))
شاتر دوربین را که فشار می دهی
سیب می گویم ...
می خندم
ماسیده این لبخند مصنوعی
روی لبهام
اما سیب بزرگی
توی گلویم ، وسط راه نفس کشیدنم
گیر کرده
بغضی که نه بالا می آید
نه فرو می رود !!
(( پروانه سراوانی ))
هر شب ترا در خودم می کشم
سر می بُرم تمام خیال های سر به هوایی را که
هوای ترا به جانم می ریزد ...
وقتی کشته شدی ،
چشم روی هم می گذارم و می خوابم ...
صبحگاهان از صدای گنجشکان بیدار می شوم
دوباره ریشه دوانده ای
شاخ و برگ داده ای
آنقدر سبز و بزرگ که
گنجشکان بازیگوش ترانه ام
بر شاخسارت لانه کرده اند ...
دفترم را پیدا می کنم و مثل هر روز صبح
از نو می نویسمت .....
(( پروانه سراوانی ))
کلماتم را می شویم
صیقل می دهم
عطر می زنم ...
شاید در هیاتی جدید
یادت بیاید
که چقدر دوستت دارم
(( پروانه سراوانی ))
باید پای این قلم را
قلم بکنم ....
تا حواسم پرت می شود ...
نام ترا بر تن کاغذ
رژه می رود !!!!
(( پروانه سراوانی ))
هزار هزار " و ان یکاد " هم
نمی تواند خیالم را از بابت امنیت عشق ، راحت کند
مثل وقتی که موقع رفتن
مرا می بوسی
(( پروانه سراوانی ))